1
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
2
دانشجوی کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز
چکیده
گرچه ابعاد سیاسی بحران حکومت محمدرضاشاه به ظاهر حائز اهمیت بیشتری است ولی ابعاد اقتصادی آن از عمق و تداوم بیشتری برخوردار بوده است. سیاست اقتصادی محمدرضاشاه در سی و هفت سال سلطنتش که برنامههای پنجگانه توسعه و اصلاحات ارضی از شاخصترین آنها به شمار میروند سد سیاسی مهمی را از راه رشد سرمایهداری در ایران برداشت. اما بیتوجهی به جوانب سیاسی و اجتماعی آن تبعات سنگینی را برای رژیم به ارمغان آورد. که در نهایت باعث برهم خوردن تعادل طبقاتی جامعه ایران شد و رژیم در سالهای منتهی به انقلاب خود را گرفتار بحران مشروعیت یافت. بحرانی که به جرأت میتوان گفت یکی از پایههای آن ریشه در تصمیمگیریها و برنامهریزی اقتصادی در سطح کلان داشت. این عامل در کنار پدیده نفت سهم و نقش دولت را در اقتصاد ملی چه از نظر سرمایهگذاری و چه از نظر مدیریتی و تصمیمگیری بسیار بزرگ نمود. اما آنچه که نخبگان حاکم و در رأس آن شاه در تب و تاب صنعتیسازی و توسعه اقتصادی از توجه به آن غافل ماندند، خطری بود که در صورت عدم تحقق اهداف صنعتیسازی کشور متوجه آنها میشد. اهدافی که به صورت جدی در برنامههای پنجگانه توسعه بین سالهای 1328 تا 1356 پیگیری شد.