معاونت پژوهشی دانشگاه تبریزجامعه شناسی اقتصادی و توسعه2322-43718120190823Culture and Development: Comparison of Cultural Development Indicators in Japan, Britain and Iranفرهنگ و توسعه: مقایسه شاخص های فرهنگی توسعه پذیر و ضدتوسعه در ژاپن، بریتانیا و ایران1309168FAحلیمهحسین پناهیدانش آموخته دوره کارشناسی ارشد پژوهشگری علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا0000-0002-5505-3973رحیمبایزیدیدانش آموخته دوره دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهرانJournal Article20181117Development is a complex process , with several indicators . Different views on development are each emphasizing on specific aspects of the causes and factors of development . These views emphasize on indicators such as geography , politics , international conditions, and so on . In the present study, while assuming the influence of the above mentioned factors , the role of culture and cultural indicators in development are discussed . In other words, the main question of the present research is how do cultural indicators affect development ? To answer this question , beginning with descriptive-analytic review of development factors in Japanese culture , the UK and Iran and eventually by comparison , six major cultural indicators of " power distance", " Individualism " , " Masculinity " , " Uncertainty Avoidance " , " long term orientation " and " Indulgence " in the community , are compared.توسعه فرایندی پیچیده است که شاخصهای متعددی در دستیابی به آن نقش دارند. نظریات مختلفی که در باب توسعه ارائه شده هر کدام بر جنبههایی خاص از علل و عوامل توسعه تاکید دارند. این نظریات بر شاخصهایی از قبیل جغرافیا، سیاست، شرایط بینالمللی و ... تاکید دارند. در پژوهش حاضر ضمن مفروض گرفتن تاثیر عوامل مذکور، به نقش فرهنگ و شاخصهای فرهنگی در توسعه پرداخته میشود. به عبارتی دیگر سوال اصلی پژوهش حاضر این است که شاخصهای فرهنگی چه تاثیری بر توسعه دارند؟ برای پاسخ به این سوال، ابتدا با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی شاخصهای توسعهپذیر و ضدتوسعه در فرهنگ ژاپنی، بریتانیایی و ایرانی پرداخته شده و در نهایت با روش مقایسهای، شش شاخص عمده فرهنگی شامل «فاصله قدرت»، «ابهامگریزی یا احتیاط»، «فردگرایی و جمعگرایی»، «زن سالاری و مردسالاری»، «جهتگیری بلندمدت یا کوتاهمدت» و «میزان جامعهپذیری یا انطباق» در جوامع مذکور، مقایسه شدهاند. در نهایت این نتیجه حاصل شد که فرهنگ ایرانی با وجود شاخصهای توسعهپذیر همچون عدالتخواهی، جمعگرایی، پلورالیسم فرهنگی و احترام، حاوی شاخصهای فرهنگی ضدتوسعه بیشتری در مقایسه با فرهنگهای ژاپنی و بریتانیایی است.https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_9168_b23d7069337e3313e60c594dbf90eb1d.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزجامعه شناسی اقتصادی و توسعه2322-43718120190823Semantic reconstruction of the violence against women as a deterrent factor of development and its implicationsبازسازی معنایی سازه خشونت علیه زنان به عنوان عامل بازدارنده توسعه و بسترهای موجده آن31528706FAحسینبنی فاطمهاستاد جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریزمحمدعباس زادهاستاد جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز0000-0003-4837-0329محمدباقرعلیزاده اقدماستادجامعه شناسی گروه علوم اجتماعی دانشگاه تبریز0000-0003-4810-5680نیرمحمدپوردانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تبریز0000-0003-0037-6801Journal Article20181205According to psychological and sociological theories, one of the main channels for learning violence is the family, which, if it is impacted by any reason, one of its consequences would be a break in developmental process, because according to the field of this research, violence is considered as one of the inhibitors of development. The lack of access to universal education for many women and girls in societies, gender-based in employment, early marriage, and so on all provide grounds for violence against women. So, we can say that violence has become a widespread concept, and a deterrent factor of development in today's world. Investigating this violence from the perspective of individuals who have had an experience of violence can make the context and dimensions of this concept more apparent. Therefore, the purpose of this study is to do a semantic reconstruction of violence among married women in Tabriz city. The research method is a qualitative method. The data were collected through a deep interview with the married women in Tabriz. The interviews continued until theoretical saturation has been achieved, and in the meantime. The findings were categorized into six categories of aggressive personality, economic limitations, legal requirements, social trauma, media representation, and emotional isolation. The core of this research is the concept of "shake-up at the femininity base." This concept indicates that the female base has been shaken and lost its former position.بر اساس نظریات مطرح شده به لحاظ روانشناختی و جامعه شناختی، یکی از مجاری اصلی برای یادگیری خشونت، خانواده است که اگر در این مجرا خللی حاصل آید؛ یکی از تبعات آن ایجاد گسست در فرایندهای توسعه ای خواهد بود؛ چرا که با توجه به حوزه مطالعاتی در این پژوهش، خشونت به عنوان یکی از عوامل بازدارنده توسعه مدنظر می باشد. عدم دسترسی به آموزش همگانی برای بسیاری از زنان و دختران در جوامع، برخوردهای جنسیتی در اشتغال، ازدواج زودهنگام و مواردی از این دست همگی زمینه های بروز خشونت علیه زنان را فراهم می کنند. بنابراین، خشونت به عنوان یکی از پدیده های شایع در جهان امروزی و عامل بازدارنده در فرایند توسعه ابعاد مفهومی گسترده ای به خود گرفته است. روش تحقیق مورد استفاده کیفی بوده و از روش زمینه ای به عنوان روش اجرای عملیات پژوهش استفاده شده است. داده های کیفی از طریق مصاحبه عمیق با زنان متأهل شهر تبریز گرداوری شده اند. انجام مصاحبه ها تا حصول اشباع نظری، ادامه یافته و در این میان سعی شده است حداکثر گونه رعایت گردد. یافته ها در شش مقوله شخصیت پرخاشگرانه، تحدید اقتصادی، الزامهای حقوقی، ترومای اجتماعی، بازنمایی رسانهای و انزوای عاطفی دسته بندی شدند. هسته مرکزی این تحقیق مفهوم "تزلزل در پایگاه زنانگی" است. این مفهوم نشان می دهد پایگاه زنانه دچار تزلزل شده و جایگاه سابق خود را از دست داده است.https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_8706_f0addfaf58b462db57bdd9ddd20e3827.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزجامعه شناسی اقتصادی و توسعه2322-43718120190823Explaining the Effectiveness Model of Great Sports Conferences , the role of Mediation Social and Cultural Development on the Economic Development of the Host Societyتبیین مدل اثربخشی همایشهای بزرگ ورزشی با نقش میانجیگری توسعه اجتماعی، فرهنگی بر توسعه اقتصادی جامعه میزبان53779315FAسجادپاشاییدانشجوی دکتری مدیریت ورزشی دانشگاه تبریزخیاماکبریدانشجوی دکتری مدیریت ورزشی دانشگاه تبریزسجاداکبریدانشآموخته کارشناسارشد مدیریت ورزشی دانشگاه ارومیهفاطمهعبدویاستادیار مدیریت ورزشی دانشگاه تبریزJournal Article20190603Conducting sports conferences at high levels will bring great gains to the host community. The most important part of hosting is economic issues. The purpose of this study is to, explaining the effectiveness model of great Sports conferences, the role of mediation social and cultural development on the economic development of the host city. The research method was descriptive and correlational and the statistical community of the research have formed, all the organizers of the sporting events in the Maku Free Zone. Based on simple random sampling method, 100 people were selected as the statistical sample. The data collection tool was a researcher-made questionnaire whose formal and content validity was reviewed and approved by a group of experts. The results of testing the hypotheses can be showed, by SMART-PLS software and using the t-test and path coefficients (B). Findings of the research showed; detected of the factors (development of community-hosted sport, tourism development, cultural and social development), the cultural and social factor with coefficient of influence 0.56 and tourism with a coefficient of influence of 20/0, respectively, had the greatest and least impact on the economic development of the host city. Therefore, it is suggested that the management of major sports in the country should pay attention to tourism, since the host society will benefit both economically and touristy attraction of tourists, as well as in the field of cultural relations with other countries.برگزاری همایشهای ورزشی در سطوح بالا دستاوردهای زیادی برای جامعه میزبان به همراه دارد. مهمترین ثمره میزبانی مسائل اقتصادی است. هدف پژوهش حاضر، تبیین مدل اثربخشی همایشهای بزرگ ورزشی با نقش میانجیگری توسعه اجتماعی، فرهنگی بر توسعه اقتصادی جامعه میزبان میباشد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری پژوهش را تمام دستاندرکاران برگزاری همایشهای ورزشی منطقه آزاد ماکو تشکل دادهاند. بر اساس روش نمونهگیری تصادفی ساده، تعداد 100 نفر بعنوان نمونه آماری انتخاب شدهاند. ابزار جمعاوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساختهای بود که روایی صوری و محتوایی آن توسط گروهی از صاحبنظران مورد بررسی و تأیید قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها را میتوان توسط نرمافزار SMART-PLS و با استفاده از آزمون t و ضرایب مسیر(B) نشان داد. یافتههای پژوهش نشان داد؛ از بین عوامل(توسعه ورزش جامعه میزبان؛ توسعه گردشگری ؛ توسعه فرهنگی و اجتماعی) شناسایی شده، عامل فرهنگی و اجتماعی با ضریب تأثیر 56/0 و گردشگری با ضریب تأثیر 20/0، بهترتیب دارای بیشترین و کمترین تأثیر بر توسعه اقتصادی شهر میزبان داشتند. بنابراین پیشنهاد میشود، مدیریت ورزش کلان کشور به امر گردشگری توجه وافری نماید چراکه، جامعه میزبان با جذب گردشگر هم از لحاظ اقتصادی سود میکنند و هم در زمینههای فرهنگی با دیگر کشورها ارتباطات گستردهای پیدا میکنند.https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_9315_c3b9e48dacd15cd34d3e4ddaa243b624.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزجامعه شناسی اقتصادی و توسعه2322-43718120190823Examining the spaces of the child friendly city case study Region 3 of Tabrizتحقق توسعه پایدار در قالب مفهوم شهر دوستدار کودک791029169FAایرجتیموریعضو هیات علمی گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری، دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی، دانشگاه تبریزاکبراصغری زمانیعضو هیات علمی گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی دانشگاه تبریزشهریورروستاییعضو هیات علمی گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی دانشگاه تبریزمحمدعلیکوشش وطنعضو هیات علمی گروه جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشکده برنامه ریزی و علوم محیطی دانشگاه تبریزJournal Article20190228City spaces organized by adults in such a way which the children need are often ignored. Meanwhile children are the transplant of past, present and future generations in every society. The purpose of this research is to study of the status of the Region 3 to being suitable for children in terms of physical, socio-cultural, environmental and psychological indicators. The nature of research is applied one, and for the collection of data, surveying and questionnaire used. The statistical population of this study was all citizens of Region 3 of Tabriz, 384 persons of them were studied by cluster sampling method. The child-friendly city factors were setted up in four dimensions, including: physical, socio-cultural, environmental and psychological. For the data analyzing we used one sample T-test, Independent T-test, Wilcoxon signed rank test, and kruskal wallis. Assessment of case study in terms of study indicators showed that the Region 3 not appropriate for children. The results showed which there is a significant difference between the views of men and women in the environmental index. Women have assessed the region three is more inappropriate for the Children.فضاهای شهری طوری سازمان یافتهاند که اغلب نیازهای کودکان در آن نادیده گرفته میشود. این در حالی است که کودکان عامل پیوند نسلهای گذشته، حال و آینده در هر جامعه محسوب میشوند. هدف پژوهش بررسی وضعیت منطقه سه شهر تبریز یکی از مناطق دهگانه شهری، از لحاظ شاخصهای کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، محیطی و روانی به جهت مناسب بودن برای کودکان میباشد. تحقیق حاضر از نوع کاربردی میباشد و روش جمعآوری داده و اطلاعات در آن اسنادی و پیمایش است. جامعه آماری پژوهش کلیه شهروندان منطقه سه شهر تبریز بوده، که از بین آنها 384 نفر به روش نمونهگیری خوشهای مطالعه شدهاند. در همین راستا شاخص شهر دوستدارکودک در قالب پرسشنامه و در 4 بعد کالبدی، فرهنگی- اجتماعی، محیطی و روانی تنظیم شد. جهت تجزیه و تحلیل پرسشنامه با استفاده از تست تی تک متغیره، تست تی مستقل، آزمون رتبهبندی تک متغیره ویلکاکسون و آزمون کروسکال والیس استفاده شد. بررسی وضعیت منطقه سه از لحاظ شاخصهای پژوهش، عدم مناسب بودن منطقه سه برای کودکان را نشان داد. همچنین نتایج نشان داد که بین نظرهای زنان و مردان تنها در شاخص محیطی تفاوت معنیدار وجود دارد؛ که زنان نسبت به مردان منطقه سه را از لحاظ شاخص محیطی تاحدودی نامناسبتر برای کودکان ارزیابی کردهاند.https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_9169_30a4c099fcc78137025bfead384a760c.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزجامعه شناسی اقتصادی و توسعه2322-43718120190823The Effect of High Performance Human Resource Activities on Organizational Citizenship Commitment and Behavior of Government Employeesاثر فعالیتهای منابع انسانی عملکرد بالا بر تعهد و رفتار شهروندی سازمانی کارکنان شاغل در بخش دولتی1031299170FAسیدصمدحسینیاستادیار گروه مدیریت، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانناصرصنوبردانشیار گروه مدیریت، دانشکده اقتصاد و مدیریت، دانشگاه تبریز، تبریز، ایرانJournal Article20190316The use of committed employees and those who feel responsible for their organization and are willing to play a role more than they have entered into contracts with them has always been an important priority for any organization. In the meantime, the unique characteristics and characteristics of individuals who in state governments, in contrast to their counterparts in other sectors, lead to a distinction that can bring the way to its goals. In this research, by analyzing 581 questionnaires collected from public employees and using modeling based on analytical structures, it was determined that high performance of human resources has a positive and significant effect on the components of public sector staff as well as the effect of this activity on emotional commitment and behavior Citizenship of the staff is confirmed. In addition, the results show that the communication element among the other HRM activities has the greatest impact on the attitudinal and behavioral outcomes of employees. The results of this research can be used by managers in formulating public policies and in the field of HRM.بهرهگیری از کارکنان متعهد و افرادی که در قبال سازمان خود احساس مسئولیت میکنند و حاضرند به ایفای نقشی فراتر از آنچه که در قراردادهای منعقد شده با آنان آمده عمل نمایند همواره جزء اولویت-های مهم هر سازمانی بوده است. در این میان، خصوصیات و ویژگیهای منحصربفرد افراد شاغل در نهادهای دولتی در مقایسه با همتایان آنها در دیگر بخشها، به ایجاد تمایزی منجر میگردد که می-تواند راه سازمان را در رسیدن به اهدافش هموار نماید. در این پژوهش با بررسی 581 پرسشنامه جمع-آوری شده از میان کارکنان بخش دولتی و با استفاده از روش مدلیابی بر مبنای معادلات ساختاری، مشخص گردید که فعالیتهای منابع انسانی عملکرد بالا اثر مثبت و معناداری بر انگیزه کارکنان شاغل در بخش عمومی دارد؛ همچنین اثر این فعالیتها بر تعهد عاطفی و رفتار شهروندی کارکنان تایید شد. بعلاوه، نتایج نشان میدهد که عنصر ارتباطات در میان سایر اقدامات مدیریت منابع انسانی از بیشترین تاثیر بر پیامدهای نگرشی و رفتاری در کارکنان برخوردار میباشد. نتایج حاصل از این تحقیق میتواند توسط مدیران در تدوین سیاستهای بخش عمومی و در حوزه مدیریت منابع انسانی مورد استفاده قرار گیرد.https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_9170_aa30ab67d5878cc7f2913f53a589906a.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزجامعه شناسی اقتصادی و توسعه2322-43718120190823A Study on Social and Economic determinants of Obesity among Citizensبررسی تعیین کننده های اجتماعی و اقتصادی چاقی در بین شهروندان1311589171FAفاطمهگلابیدانشیار جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی دانشکده حقوق و علوم اجتماعی و عضو هیات علمی قطب جامعه شناسی سلامت دانشگاه تبریز0000-0003-2885-8458محمدباقرعلیزاده اقدماستاد جامعه شناسی گروه علوم اجتماعی و مدیر قطب علمی جامعه شناسی سلامت دانشگاه تبریز0000-0003-4810-5680توکلآقایاری هیردانشیار گروه علوم اجتماعی دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریزnullاکرمحبیدانشجوی دکتری جامعه شناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه تبریزJournal Article20190415Obesity and its prevalence is an increasing issue in both developed countries and in developing countries due to changes in lifestyle. Studies show that the prevalence of weight disorders in many societies is affected by social, economic and cultural factors. The purpose of this study is to assess the social determinants of obesity. The research was a survey and the statistical population consisted of 20-64 year old women and females and females in Tabriz city, which were selected by using Cochran sampling method and selected on the basis of multi-stage cluster sampling method. The results of this study indicate that the prevalence of obesity among women (72.2) is higher than men (27.8%). variables of Physical activity, type of diet, and social and economic status have an inverse relationship with the rate of obesity and the mass media consumption is directly related to obesity. Also, the results of logistic regression show that the variables of socioeconomic status, physical activity, mass media consumption and type of diet significantly predict the obesity of individuals. Therefore, these variables can explain 56 percent of variance of dependent variable (obesity). چاقی و شیوع آن، هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای در حال توسعه به دلیل تغییر در سبک زندگی رو به افزایش است. بررسی ها نشان داده اند که شیوع اختلال های وزنی در بسیاری از جوامع تحت تاثیر عوامل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی است. تحقیق حاضر با هدف بررسی تعیین کننده های اجتماعی چاقی انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را زنان و مردان 64 - 20 ساله شهر تبریز تشکیل می دهند که با استفاده از نمونه گیری کوکران، 400 نفر از آنان برای مطالعه انتخاب و بر اساس نمونه گیری ای خوشه ای چند مرحله ای گزینش شدهاند. نتایج حاصل از این تحقیق نشانگر آن است که شیوع چاقی در بین زنان (2/72 ) بیش از مردان (8/27) است. متغیرهای فعالیت بدنی، نوع رژیم غذایی، و پایگاه اجتماعی– اقتصادی ارتباط معکوسی با میزان چاقی دارد و متغیر میزان مصرف رسانه های جمعی ارتباط مستقیمی با چاقی دارد. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون لجستیک نشان می دهد که متغیرهای پایگاه اجتماعی- اقتصادی، فعالیت بدنی، میزان مصرف رسانه های جمعی و نوع رژیم غذایی به طور معنی داری چاقی افراد را پیش بینی می کنند. همچنین این متغیرها می توانند ۵۶ درصد از واریانس متغیر وابسته (چاقی) را تبیین نمایند.https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_9171_5537802176f9acf2b2dd1e55293a4028.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزجامعه شناسی اقتصادی و توسعه2322-43718120190823The Survey of social factors related to social apathy
Case study in Kermanshahبررسی عوامل اجتماعی مرتبط با بیتفاوتی: مورد مطالعه شهر کرمانشاه1581899310FAعلیمرادیدانشیار گروه جامعه شناسی، واحد اسلام آبادغرب، دانشگاه آزاد اسلامی، اسلام آبادغرب، کرمانشاه، ایران0000-0002-1644-463Xمحسنصفاریانمربی گروه جامعه شناسی، دانشگاه پیام نور، ایرانJournal Article20190320Today, in large cities and metropolises, we see an increase in the social and psychological distance between human beings in informal and intimate interactions. the present study was conducted to investigate social factors related to indifference with focus on Kermanshah. This study was conducted using a descriptive survey method and a structured questionnaire on 643 citizens aged 18 years and above in Kermanshah. Data analysis was performed using SPSS software and using tests such as correlation and mean comparison. For analyzing the experimental model, multiple regression and path analysis were used. The results showed that between religious tendencies (r = -0.12), individuality (r = 0.18), social health (r = -0.25), social well-being (0.32) - = r), the rate of future hope (r = -0.22), age (r = 0.14) and educational level (r = 0.13) with social indifference are significant. Regression results show that five variables of social vitality, social well-being, religiosity, age, and individuality Enter the regression equation and overall they were able to explain an amount of 46.50 of the internal variation of the degree of apathy.امروزه در شهرهای بزرگ و کلانشهرها شاهد افزایش فاصلهگیری اجتماعی و روانی انسانها در تعاملات روزمره هستیم و طیف ریادی از مردم در برخوردهای روزمره نسبت به همدیگر بیتفاوت و بیاعتنا هستند. مطالعه حاضر باهدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با بیتفاوتی با تمرکز بر شهر کرمانشاه انجام شده است. این مطالعه با روش توصیفی از نوع پیمایشی و با استفاده از ابزار پرسشنامه ساختار یافته بر روی تعداد 643 نفر از شهروندان 18 سال به بالای شهر کرمانشاه انجام گردید. تجزیه و تحلیل دادههای به دست آمده با استفاده از نرمافزار SPSS و استفاده از آزمونهایی مانند همبستگی و مقایسه میانگینها و برای آزمون مدل تجربی پژوهش از رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر استفاده به عمل آمد. نتایج به دست آمده نشان میدهد که میان گرایشهای دینی(12/0- =r)، میزان فردگرایی(18/0=r)، میزان سلامت اجتماعی (25/0- =r)، میزان نشاط اجتماعی(32/0- =r)، میزان امید به آینده(22/0- =r)، وضعیت سنی (14/0=r) و میزان تحصیلات (13/0=r) با بیتفاوتی اجتماعی شهروندان دارای رابطه معناداری میباشد. نتایج رگرسیون نشان میدهند که پنج متغیر نشاط اجتماعی(76/4- T=)، سلامت اجتماعی 12/4- T=)، دینداری(208/2- T=)، سن(53/4 T=) و میزان فردگرایی(063/5 T=) وارد معادله رگرسیون شده و رویهمرفته توانستند مقدار 46/0 از تغییرات درونی متغیر بیتفاوتی را تبیین کنند.https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_9310_60d5ed0c9868b031c8ed76359862b3cc.pdfمعاونت پژوهشی دانشگاه تبریزجامعه شناسی اقتصادی و توسعه2322-43718120190823Sociological Explanation of the Relationship between Types of Political Participation and Social Classes in Mahabad Cityتبیین جامعهشناختی رابطه بین انواع مشارکت سیاسیِ با طبقات اجتماعی در شهر مهاباد1912189314FAشهلاکاظمی پوردانشیار جامعه شناسی، دانشگاه تهران، تهران، ایرانمجیدکفاشیدانشیار جامعه شناسی، واحد رودهن، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانحسامنصیریدانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانJournal Article20190422The main objective of this research is "the sociological explanation of the relationship between the types of political participation and social classes in the city of Mahabad". In the present study, the survey method has been used. The statistical population in this study is citizens aged 18 and above in Mahabad city in 2018. In this study, The sample size was estimated using Cochran's formula of 382 people. Sampling from the units was done in a multi-stage cluster and sampling from clusters was done by systematic random sampling. The data gathering tool was a researcher-made political participation questionnaire whose reliability coefficient was calculated using Cronbach's alpha of 0.96, and Likert scale was used to measure its concepts. To analyze the data, one-way ANOVA was used. The results of the study showed that the rate of political participation (this rate in Likert range varied from minimum 1 to maximum 5) was among the individuals located in the lower class of Mahabad with average of 3.86 and 3.66 of the general type and Specifically and high-ranking political participation with a mean of 2.95 of the passive type is at the highest level.هدف اصلی این پژوهش، «تبیین جامعهشناختی رابطه بین انواع مشارکت سیاسی با طبقات اجتماعی در شهر مهاباد» میباشد. در پژوهش حاضر از روش پیمایش استفاده شده است. جامعه آماری مورد مطالعه در این تحقیق، شهروندان 18 سال به بالای شاغل در شهر مهاباد در سال 1397 میباشد. حجم نمونه مورد مطالعه با استفاده از فرمول کوکران 382 نفر برآورد گردید. نمونهگیری از بین واحدها به صورت خوشهای چندمرحلهای و نمونهگیری از داخل خوشهها به صورت تصادفی سیستماتیک صورت گرفت. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محققساخته مشارکت سیاسی است که ضریب پایایی آن به کمک آلفای کرونباخ 96/0 به دست آمد و جهت سنجش مفاهیم آن از طیف لیکرت استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس یکراهه استفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که مشارکت سیاسی(این میزان در طیف لیکرت از حداقل 1 تا حداکثر 5 متغیر بوده است) در میان افراد واقع در طبقه پایین شهر مهاباد به ترتیب با میانگینهای 3/86 و 3/66 از نوع عام و خاص و مشارکت سیاسی طبقه بالا با میانگین 2/95 از نوع منفعل در بالاترین سطح قرار دارد.https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_9314_c4f433bf03851b9de8493558e6488dfb.pdf