@article { author = {احمدی, سیروس}, title = {}, journal = {Journal of Economic & Developmental Sociology}, volume = {2}, number = {1}, pages = {1-27}, year = {2013}, publisher = {معاونت پژوهشی دانشگاه تبریز}, issn = {2322-4371}, eissn = {2676-4660}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی تأثیر آگاهی از اهداف توسعه ملی بر اخلاق کاری کارکنان دولت (مورد مطالعه: کارکنان سازمان‌ها، ادارات کل و شرکت‌ها در شهر یاسوج}, abstract_fa = {نیروی انسانی از طریق اخلاق کاری پیشرفته، نقش مهمی در موفقیت سازمان دارد اما ضعف اخلاق کاری یکی از مسائل مهم سازمانی در بسیاری کشورها از جمله ایران است. در تبیین ضعف اخلاق کاری به عوامل متعددی اشاره شده است. آگاهی کارکنان از اهداف توسعه ملی می­تواند بر اخلاق کاری تأثیر بگذارد اما این موضوع کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس، هدف اساسی تحقیق حاضر بررسی اخلاق کاری در بین کارکنان دولت و تعیین تأثیر میزان آگاهی از اهداف توسعه ملی کشور بر آن است. جامعه آماری، کارکنان دولت در شهر یاسوج است که 327 نفر به­عنوان نمونه تعیین و با استفاده از روش نمونه­گیری تصادفی چندمرحله­ای در سازمان­های حفاظت محیط زیست، مسکن و شهرسازی، امور اقتصادی و دارایی، آموزش و پرورش، جهاد کشاورزی، ادارات کل کار و امور اجتماعی، ثبت احوال، فرهنگ و ارشاد اسلامی، راه و ترابری، و شرکت­های گاز و توزیع نیروی برق انتخاب شدند. ابزار سنجش اخلاق کاری، مقیاس چندبعدی میلر و همکاران است و ابزار سنجش آگاهی از اهداف توسعه ملی، مقیاسی پژوهشگر ساخته است. این ابزار با استفاده از تحلیل عاملی، تعیین اعتبار سازه گردیده و با استفاده از ضریب آلفا کرانباخ تعیین پایایی شدند. یافته­های تحقیق بیانگر این هستند که اخلاق کاری کارکنان دولت، در سطح متوسط رو به بالاست. به علاوه، بین میزان آگاهـی از اهداف توسعه ملی و اخلاق کاری رابـطه مستقیم و مـعناداری وجود دارد. نتیجه­گیری اساسی تحقیق این است که آگاهی از اهداف توسعه ملی، می­تواند باعث ارتقای اخلاق کاری کارکنان شود. بر این اساس، با ترسیم دقیق اهداف توسعه ملی در برنامه­های}, keywords_fa = {اخلاق کاری,اهداف,آگاهی,توسعه,کارکنان دولت}, url = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1376.html}, eprint = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1376_b8c58c9335b1eaa875fd55119ebd88c7.pdf} } @article { author = {پناهی, حسین and عباسی اصل, رضا}, title = {}, journal = {Journal of Economic & Developmental Sociology}, volume = {2}, number = {1}, pages = {29-49}, year = {2013}, publisher = {معاونت پژوهشی دانشگاه تبریز}, issn = {2322-4371}, eissn = {2676-4660}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی تأثیر ساختار سنی جمعیت بر رشد وتوسعه کشورهای با درآمد بالا}, abstract_fa = {فرضیه سیکل زندگانی مودیگلیانی و نظریه­های سرمایه انسانی، دلالت بر این دارند که با افزایش سن یک فرد، رفتار وی تغییر می­کند. اگرچه این نظریه­ها رفتار اقتصادی یک فرد را مورد مطالعه قرار می­دهند، اما افراد یک جامعه باهم یک اقتصاد را تشکیل می­دهند. با یک جمعی­نگری به رفتار افراد در یک اقتصاد، این تئوری­ها، استنادات مهمی درباره ی روابط میان ساختار سنی و تعدادی از متغیرهای کلان اقتصادی دارند. این مطالعه، رابطه میان ساختار سنی و توسعه اقتصادی کشور با استفاده از داده­های سالیانه تولید ناخالص داخلی را در 39 کشور با درآمد بالا طی دوره زمانی 1996 تا 2010 بررسی می­کند. با وجود ریشه واحد در سری­های زمانی، با استفاده از روش هم انباشتگی پانل، می­توان روابط میان متغیرها را در سطح داده­ها بررسی کرد. اعمال دو آزمون هم انباشتگی پدرونی، یافته­های مطالعه در مورد رابطه بلندمدت تولید ناخالص داخلی و ساختار سنی را حمایت می­کند. ضرایب برآورد شده از رگرسیون­های پانل، با اثرات مورد انتظار فرضیه سیکل زندگانی و نظریه سرمایه انسانی هم­خوانی دارند: کودکان و بازنشستگان دارای اثر منفی و گروه­های سنی کاری دارای اثر مثبت بر تولید ناخالص داخلی و به تبع آن بر توسعه هستند}, keywords_fa = {}, url = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1377.html}, eprint = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1377_167a9b9992c8613c8a8d57b6ddbfc38b.pdf} } @article { author = {حاجی زاده میمندی, مسعود and لطفعلیانی, علی محمد}, title = {}, journal = {Journal of Economic & Developmental Sociology}, volume = {2}, number = {1}, pages = {51-72}, year = {2013}, publisher = {معاونت پژوهشی دانشگاه تبریز}, issn = {2322-4371}, eissn = {2676-4660}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش مدیران واحدهای تولیدی نسبت به فضای کسب و کار (بررسی موردی: یزد)}, abstract_fa = {می‌توان اذعان داشت که بخش قابل توجهی از مقتضیات اقتصادی هر کشور در گرو فضای کسب و کار مساعد و مناسب آن کشور است. عدم برخورد مناسب با پدیده فضای کسب و کار در ایران و در نظر نگرفتن علایق و نگرش های مدیریتی از جمله کارآفرینان آن، همواره مشکلات و نارسایی‌های در بهبود فضای کسب و کار به دنبال داشته است. بررسی نگرش مدیران واحدهای تولیدی به­عنوان کارآفرینان می‌تواند ما را در شناخت موانع و مشکلات موجود بر سر راه بهبود فضای کسب و کار یاری رساند تا از این طریق بتوان با برنامه­ریزی­های مناسب از سوی دولت زمینه کارآفرینی و بالطبع اشتغال را فراهم آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با نگرش مدیران واحدهای تولیدی نسبت به فضای کسب و کار در شهر یزد انجام گرفت. این پژوهش با روش پیمایش و به صورت مقطعی انجام شده‌است. جامعه آماری مورد مطالعه را مدیران کسب و کارهای کوچک و متوسط فعال شهر یزد تشکیل می‌دادند که براساس فرمول کوکران 145 نفر از آنان به شیوه نمونه‌گیری تصادفی سیستماتیک، به‌عنوان حجم نمونه، انتخاب شدند. تکنیک جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن از طریق اعتبار محتوا و پایایی از طریق محاسبه ضریب آلفای کرونباخ سنجیده شد. تکنیک‌های آماری مورد استفاده، شامل آزمون تفاوت میانگین (T-test)، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه بوده است. و سپس اطلاعات جمع­آوری شده (بوسیله پرسشنامه) با استفاده از نرم­افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته‌ها نشان داد میزان نگرش مدیران نسبت به فضای کسب وکار مثبت است. هم چنین یافته ها نشان داد که بین جنسیت، وضعیت تأهل، ارتباط با واحد تولیدی، نوع سازمان و سطح مدیریت مدیران با نگرش نسبت فضای کسب و کار تفاوت معناداری وجود ندارد. هم‌چنین نتایج ضریب همبستگی پیرسون نشان داد که بین سن، تحصیلات، درآمد ماهیانه، تحصیلات پدر، تحصیلات مادر و تعداد شاغلان با نگرش مدیران نسبت به فضای کسب و کار رابطه معناداری وجود ندارد. اما بین متغیرهای اصلی تحقیق شامل ریسک پذیری، خلاقیت، پذیرش اجتماعی، دینداری و بهره مندی از وسایل ارتباط جمعی با نگرش نسبت به فضای کسب و کار همبستگی مثبت، مستقیم و معناداری وجود دارد. تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که به ترتیب سه متغیر پذیرش اجتماعی، خلاقیت، دینداری در مجموع 5/60 درصد از واریانس نگرش نسبت به فضای کسب و کار را تبیین می‌کنند.}, keywords_fa = {}, url = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1378.html}, eprint = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1378_6594dc65cae17f2a39cd6e41856e068d.pdf} } @article { author = {شاه آبادی, ابوالفضل and جامه بزرگی, آمنه}, title = {}, journal = {Journal of Economic & Developmental Sociology}, volume = {2}, number = {1}, pages = {73-101}, year = {2013}, publisher = {معاونت پژوهشی دانشگاه تبریز}, issn = {2322-4371}, eissn = {2676-4660}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تأثیر کیفیت نظام نوآوری بر مهاجرت نخبگان در کشورهای منتخب خاورمیانه}, abstract_fa = {سرمایه انسانی عامل مؤثری در توسعه اقتصادی، پرکردن شکاف فناوری و حرکت از اقتصاد منابع محور به سمت اقتصاد دانش محور کشورهای درحال­توسعه، محسوب می­شود. به همین منظور سهم قابل توجهی از منابع کشورهای در حال­توسعه صرف آموزش نیروی انسانی می­شود. اما زمانی که باید سرمایه انسانی مورد بهره­برداری قرار گـیرد، به شکل مهاجرت نخبگان خارج شده و زیان جبران­ناپذیری متوجه این کشورها می­کند. گرچه عوامل متعددی در مهاجرت نخبگان تأثیر دارند ولی ناکارآمدی نظام ملی نوآوری در کشورهای در حال­توسعه تأثیر قابل توجهی بر مهاجرت نخبگان دارد زیرا به عنوان عامل دافعه موجب خروج سرمایه انسانی از کشورهای درحال توسعه می­شود. در واقع ضعف ساختارهای علمی و پژوهشی در کشورهای فوق­الذکر به عنوان یک عامل اصلی در مهاجرت نخبگان می­باشد. لذا هدف اصلی این مطالعه بررسی ساختار نظام ملی نوآوری و همچنین تأثیر آن بر مهاجرت نخبگان از کشورهای منتخب خاورمیانه به ایالات متحده آمریکا طی دوره زمانی 2000 -2009 و با روش تحلیلی-توصیفی می­باشد. نتایج این مطالعه نشان داد، کشورهای خاورمیانه از لحاظ شاخص­های نظام ملی نوآوری شکاف عظیمی با کشور ایالات متحده آمریکا دارند. همچنین کشورهایی نظیر ترکیه و کویت که از نظام نوآوری مناسب­تری نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه برخوردارند، مهاجرت نخبگان از کشورهای فوق­الذکر کمتر می­باشد. باید خاطر نشان ساخت، نظام ملی نوآوری کشور جمهوری اسلامی ایران نسبت به سایر کشورهای خاورمیانه دارای عملکرد ضعیف می­باشد و از لحاظ مهاجرت نخبگان در بین کشورهای فوق­الذکر رتبه اول را اخذ کرده است}, keywords_fa = {}, url = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1379.html}, eprint = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1379_ea1dfddfb47fb70cc51941565df63a1f.pdf} } @article { author = {عباسزاده, محمد and غنی افشرد, فریبا}, title = {}, journal = {Journal of Economic & Developmental Sociology}, volume = {2}, number = {1}, pages = {103-123}, year = {2013}, publisher = {معاونت پژوهشی دانشگاه تبریز}, issn = {2322-4371}, eissn = {2676-4660}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {بررسی جامعه شناختی تأثیر تمایل به درونی‌سازی ایده‌آل لاغری، مدیریت بدن و نارضایتی بدنی بر بی‌نظمی‌های غذایی (تحقیقی در حوزه جامعه‌شناسی تغذیه)}, abstract_fa = {سلامت پدیده‌ای است که آسیب می‌بیند و باردیگر بازیافته می‌شود. برای فهم درست مفهوم نیاز به تندرستی باید آن ‌را در ارتباط با پاسخ اجتماعی- فرهنگی آن درک نمود. بر این اساس، هدف اساسی تحقیق حاضر، تعیین تأثیر تمایل به درونی­سازی ایده­آل لاغری، مدیریت بدن، نارضایتی بدنی بر بی­نظمی­های غذایی می­باشد. روش تحقیق، پیمایشی بوده و ابزار اندازه­گیری، پرسشنامه بسته پاسخ می­باشد. جامعه آماری این پژوهش، زنان و دختران 49-15 ساله شهر تبریز در سال 89 می­باشد که تعداد آن بر اساس سرشماری سال 1385، 432127 نفر بوده که از این تعداد، 400 نفر به روش تصادفی طبقه­ای انتخاب شده­اند. اطلاعات پرسشنامه، توسطSPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می­دهد، بی­نظمی غذایی در بین زنان در حدود 37 درصد است. نتایج تحلیل مسیر صورت گرفته نیز نشان داد که از بین متغیرهای مورد استفاده، متغیر درونی­سازی ایده­آل لاغری بیشترین تأثیر را بر میزان بی­نظمی غذایی پاسخگویان داشته است. نتیجه­گیری: متغیرهای به کار گرفته شده، توانسته­اند 31 درصد تغییرات متغیر وابسته (بی­نظمی­های غذایی) را تبیین نمایند.}, keywords_fa = {}, url = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1380.html}, eprint = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1380_35c4695a913c291139e47d6e9ed23bb3.pdf} } @article { author = {متفکرآزاد, محمدعلی and اسدزاده, احمد and گرشاسبی, سعید}, title = {}, journal = {Journal of Economic & Developmental Sociology}, volume = {2}, number = {1}, pages = {125-143}, year = {2013}, publisher = {معاونت پژوهشی دانشگاه تبریز}, issn = {2322-4371}, eissn = {2676-4660}, doi = {}, abstract = {}, keywords = {}, title_fa = {تأثیر حکمرانی خوب بر تولید ناخالص داخلی}, abstract_fa = {میزان تولید ناخالص داخلی و افزایش آن یکی از عوامل تعیین کننده رشد اقتصادی در هر کشوری می‌باشد، لذا بررسی عوامل موثر بر تولید ناخالص داخلی از اهمیت بالایی برخوردار می‌باشد، در این مقاله به دنبال بررسی تأثیر حکمرانی خوب بر تولید ناخالص داخلی کشورها هستیم، به همین منظور اطلاعات مربوط به ایران و 74 کشور دنیا در سال 2008 را مورد بررسی قرار دادیم، درمدل مورد استفاده، تولید ناخالص داخلی را بر اساس فرم کاب-داگلاس تابعی از نحوه حکمرانی، سرمایه فیزیکی، نیروی کار و سرمایه انسانی قرار دادیم، کشش‌های تخمینی تولید ناخالص داخلی نسبت به نحوه حکمرانی، سرمایه فیزیکی، نیروی کار و سرمایه انسانی به ترتیب 80/0، 62/0 و 24/0 شدند و همگی از معنی داری آماری بالایی برخوردار هستند، این نتایج حاکی از تأثیر مثبت نحوه حکمرانی بر تولید ناخالص داخلی می‌باشد، به عبارت دیگر بهبود نحوه حکمرانی سبب افزایش سطح تولید ناخالص داخلی می‌شود، از دیگر نتایج این تحقیق می‌توان به تأثیر مثبت سرمایه فیزیکی و نیروی کار و سرمایه انسانی بر تولیدناخالص داخلی اشاره کرد.}, keywords_fa = {}, url = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1381.html}, eprint = {https://sociology.tabrizu.ac.ir/article_1381_d22cd091cc14b4b0f30e0f00929d5d33.pdf} }